در این ویدیو در رابطه با عوامل و علل خیانت همسران صحبت می کنیم. در فایل های قبلی هم اشاره هایی به این موضوع داشتیم. این بحث رو در این ویدیو بازش می کنیم که ببینیم زیر بنای خیانت چی هست؟ خوب دلایل بسیار بسیار متفاوتی می تونه داشته باشه. کسی که به همسرش خیانت می کنه و وارد یک رابطه دیگری میشه. ولی یک چیزهایی هستن که ستون های این عمل اشتباه هستن. و اگر بخوایم به زیر بنایی ترین دلیل بپردازیم ، این هستش که ما زمینه رو فراهم می کنیم برای خیانت و اون فرد رو می گذاریم درون اون زمینه و شرایط خیانت کردن که براش مهیا هست و بعد انتظار داریم که او خیانت نکنه!
این درسته که اگر ما به همسرمون اعتماد داشته باشیم و بدونیم که او ذاتش پاک هست و اشتباهی نمی کنه ، دیگه اصلاً نباید نگران این باشیم که اگر زمینه خیانت هم پیش اومد ، دیگه به اون فرد ما اعتماد داریم که. اون انسان توی ذاتش آقا یا خانم خوبی هست و خیانت نمی کنه. اما یک نکته وجود داره توی دوره زمونه امروز. توی قرن بیست و یکم و انحرافات و چیزهایی که همین الان هست و به نوعی آخرالزمان هست.
ببینید دوستان الان مثل قدیم نیستش که مثلاً اگر شرایط لغزش و اشتباه کردن فراهم بشه ، اون فرد با رجوع به روح ، ایمان و پاک بودن خودش ، به هیچ عنوان امکانش نبود که اشتباه کنه. درصد اشتباه خیلی خیلی کم بود و خیلی سریع خودش رو از اون مهلکه نجات می داد فرد و اون خطر رفع می شد.
عصر تکنولوژی و حمایت از مسیرهای اشتباه
ولی عزیزان امروزه اینطور نیست. ما در عصر تکنولوژی داریم زندگی می کنیم که مثلاً شما با موبایل یا تلگرام یا هر شبکه اجتماعی ، شما می تونید نفوذ پیدا کنید تا در گوش اون فردی که می خواید منحرفش کنید. یا فردی که می خواد کسی رو منحرف کنه. و چه بسا فردی کنار همسرش خوابیده ، توی یک رختخواب خوابیدن ، ولی همسرش گوشی دستشه و داره با یک فرد دیگری چت می کنه. این رو تکنولوژی به وجود آورده. پس دنیایی که ما توش هستیم ، دنیای تکنولوژی هست و عوامل و شرایط و پیش زمینه هایی که انسان بخواد بلغزه ، خیلی بیشتر شده.
این تازه یکی از عوامل هست. عامل دیگر چی هست؟ اینه که وقتی که شما می خواید برید به سمت راه اشتباه ، متأسفانه در دنیای امروز ، حمایت های بسیار زیادی برای فردی وجود داره که بخواد ازراه منحرف بشه. انگار مثلاً آفرها، پیشنهاد ها ، حمایت هایی که میشه ، بسیار بسیار زیاده ، تا اینکه فردی بخواد مثلاً توی مسیر راست باشه و نخواد اون کارو بکنه. مثلاً کافیه یک زن و شوهری یه کم سر و گوششون بجنبه ، اینقدر توی سریال های خود ما ، سریال های داخلی ، خارجی ، فیلم های هالیوودی ، شبکه های اجتماعی ، اینشتاگرام ، این ور ، اون ور ، همه جا اینقدر ساپورتش می کنن ، اینقدر این کار رو عادی جلوه میدن و قبحش رو ریختن که طرف اصلاً باورش نمیشه کارش اشتباهه!
وقتی می افته توی مسیر شهوترانی و منحرف شدن ، می بینه ای داد بیداد انگار چیز خاصی هم نیست! اصلاً انگار دارن همه توی تلویزیون این چیزهای بد رو تبلیغ می کنن! همه چیزهای بد رو دارن خوب جلوه میدن! همه چیزهای خوب رو دارن بد جلوه میدن!
تعویض جایگاه ارزش و ضد ارزش در دنیای امروز
یک زمانی شاید طرف اسم خدا رو می آورد ، خیلی از گناهان از او دور می شد و از گناهان دوری می کرد. ولی الان اگر یک نفر حالت مذهبی داشته باشه ، همه بدشون میاد. حالا همه که نه. ولی خیلی ها هستن که میگن: چی هستی؟ این حزب اللهی بازی ها چیه در میاری؟ این مسخره بازیا چیه؟ اینقدر به خود ما هم میگن… کافیه اون طرف بنده خدا نمازش رو بخونه. چیزهای خوب ، بد شده ، چیزهای بد ، خوب شده!
بی حجابی ، شهوترانی ، آزاد بودن ، همه جور انحرافات جنسی در دنیا خوب جلوه داده شده ، هر چی چیز خوب و معنوی و خدایی و اون چیزی که به فطرت ما بر می گرده و باعث منبسط شدن روح ما و نزدیک شدن ما به خدا میشه ، اینها رو دارن بد جلوه میدن و اسم های بد روش می گذارن… واکنش های بد و نا پسند و خدا نپسندانه دارن انجام میدن برای کسی که می خواد بنده خدا پاک باشه.
فرض کنید چند تا دانشجو باشن و همشون اهل مشروب باشن و یک نفر فرد پاکیه و دوست داره نمازشو اول وقت بخونه ، همه اونها مسخره اش می کنن و تازه اسم اون هم میذارن دموکراسی! اسم اینو میذارن اوپن مایند بودن! در صورتی که اوپن مایند بودن این نیست که ما با عقاید یک نفر مخالف بودیم ، او رو بکوبیم و متهمش کنیم به این که او نمی فهمه و ما می فهمیم! خود منهم این مشکل رو داشتم. این یک مشکل اخلاقیه که متأسفانه در کشور ما خیلی دیده میشه تا کشورهای دیگر.
اوپن مایند بودن یعنی احترام به عقاید و ارزش های افراد جامعه
مثلاً من توی هست سالی که در مالزی زندگی می کردم ، اصلاً برام باور نکردنی بود! یعنی هر کس میره مالزی ، این موضوع خیلی به چشمش میاد که چقدر قشنگ اینها دارن در کنار هم زندگی می کنن و هیچکس هیچکس رو قضاوت نمی کنه. پنجاه درصد مردم مالزی مسلمان هستن و بیست و پنج درصد چینی و بودایی هستن که در اصل دین خاصی ندارن و یک مکتبی به اسم بوداییسم دارن و بیست و پنج درصدشون هندی هستن و دین و مکتب هندو دارن. اینها بسیار بسیار به هم احترام می گذارن.
و حالا لابلای اینها کسانی باشن که به دین اعتقادی نداشته باشن ، بی خدا باشن ، با خدا باشن ، گبر باشن ، هر کسی هر جور می خواد باشه ، احترام کامل به همدیگه می گذارن. توی این هشت سال من ندیدم حتی یک مورد یک نفر که بودایی یا مسیحیه ، چون چینی ها مسیحی هم توی خودشون دارن ، یا هندوها بیان بگن: عه! تو که مسلمون هستی ، دین تو فلان ، پیامبر شما فلان ، اصلاً! به این میگن دموکراسی. اگر دموکراسی هم وجود داشته باشه ، اونها خیلی قشنگتر پیاده اش کردن. نمی دونم چرا توی کشور ما جبهه می گیرن برای کسانی می خواد توی راه راست باشه.
حالا اینها یک جورایی صحبت های جانبی بود ، ولی توی بحث خیانت هم همینه. یه بنده خدایی که می خواد صاف و پاک باشه ، خوب زندگی کنه ، خیلی ساپورت کمتری میشه! تا اینکه بره توی راه خلاف! توی فیلم های خودمونم کم کم دارن اون عواملی که دست دارن و دوست دارن که مردمو منحرف کنن ، هستن تک و توک که دوست دارن هی بیشترش کنن تا بره برسه با سریال های خارجی ، سریال های ایرانی که از ماهواره های خارجی پخش میشه.
برای خود حد و مرز تعیین کنیم و با قدرت تمام نه بگوییم.
و اینها همش داره به زندگی ما هجوم میاره و خیلی فرد داره ساپورت میشه که منحرف بشه. حالا راه حلش چیه؟ راه حلش بسیار ساده هست. راه حلش اینه که ما برای خودمون حد و مرز تعیین کنیم و به شدت و قدرت تمام روی حد و مرزهای خودمون باقی بمونیم. عزیزان این خیلی مهمه. مثلاً فرض کنید خانمی که همکاری داره سر کار و همکارش یک سؤال کاری داره.
یا فرض کنید یک خانمی کسی رو می شناسه که طرف می خواد در رابطه با قرآن و حدیث با او صحبت کنه. میگه: شماره یا آی دی تلگرامتو بده که ما این حدیث ها رو با هم رد و بدل کنیم. تموم شد! شما دیگه حد و مرز رو شکوندید و رفتید! دیگه مهم نیستش که موضوع صحبت چیه؟ موضوع صحبت معنوی باشه ، غیر معنوی باشه ، مادی باشه ، اجتماعی باشه ، عاطفی باشه ، فرهنگی باشه ، کتاب باشه ، کار باشه ، بیزنس باشه ، هر چی می خواد باشه!
شما اگر بدون اطلاع همسر کسی شروع کنه با دیگری چت کردن ، اینچت کردن بالاخره زمان می بره ، ولی فرد رو می کشونه به اونجایی که کم کم به عادت تبدیل میشه ، عادت تبدیل میشه به درگیری احساسی و عاطفی. درگیری احساسی و عاطفی بیشتر و بیشتر میشه و تبدیل میشه به یک توهمی از یک عشق و کم کم میگه این همسر من منو درک نمی کنه و فقط اون منو درک می کنه و اون عاشق منه و اون مثلاً برای من اهمیت قائله! اگر سه نصف شب هم بهش پیام بدم بگم پام درد می کنه ، اون خودشو برام می کشه! همسر من اصلاً اینطور نیست و خور و پفش به آسمونه و اون فقط منو دوست داره! و کم کم می بینی که خیانت اتفاق افتاد!
روی چیزهای مثبت زندگی مشترک تمرکز کنیم نه منفی ها
شش ماه یا یکسال زمان می بره. برای اینکه روز اول اون خانم یا اون آقا حد و مرز خودشونو تعیین نکردن. اگر گفته که من می خوام در مورد مسائل دینی با شما صحبت کنم ، میشه آی دی تلگرامتو به من بدی که با من چت کنی؟ باید بهش بگی: نه! اصلاً همچین چیزی امکان نداره و توی حریم خانواده ما همچین چیزی معنی نداره. شما اگر می خوای مباحث دینی رو مطرح کنی ، برو با همجنس خودت نه با من! و به همین راحتی با تعیین کردن حد و مرزها و محکم بودن روی اونها ، می تونیم از خیلی چیزها دوری و نجات پیدا کنیم.
و کلاً در زندگی اگر ما می خوایم به این چیزها دچار نشیم ، حالا من بحث آسیب شناسیشو گفتم. اینها رو کلاً کنار بگذاریم و فقط به اون چیزی که خودمون می خوایم ، فکر کنیم. یعنی اینطور فکر کنیم: من و همسرم بسیار بسیار به هم اعتماد داریم و تا آخر عمر در کنار هم خواهیم بود و عشق و صفا و صمیمیت و اعتماد داریم. همش اعتماده ، خوبیه ، معنویته و ما اینو می خوایم. و خداوند هم همون رو براتون رقم می زنه و دیگه لازم نیست به چیزهای منفی فکر کنیم یا بترسیم از اینکه نکنه اینطوری بشه! نکنه اونطوری بشه! این نکنه ها در اصل اتفاق می افته!
ولی ما میگیم: اصلاً به اونها توجه نکنیم و توجهمونو بگذاریم روی اون چیزهایی که می خوایم و از این گونه مسائل در امان باشیم.