دختر پل است و مردم رهگذر. خیلی مسخره است، نه؟
در قدیم این ضرب المثل را خیلی استفاده میکردند که دختر پل است و مردم رهگذر. یعنی چی؟ یعنی این که شما در خانهتان یک دختر خانمی را دارید که وقت ازدواجش رسیده است. باید در خانه را باز کنی و تمام جوانهای آن شهر، دهها و صدها نفر بیایند و بروند. مانند پلی که مردم زیادی از روی آن رد میشوند. بالاخره یکی از آنها با دختر بخواهد ازدواج کند. یا اینکه مثلا حتی اگر در خانه را باز نکنی، آن دختر را شما اعلام میکردی به همسایهها و فک و فامیلها که دختر من آمادهی ازدواج است. هزاران نفر اطلاع پیدا میکردند و به گوششان میرسید. زنگ میزدند. آن میآمد، این میآمد. کلا یک شلوغ بازاری میشد تا بالاخره از بین این دهها و صدها نفر با یکی ازدواج کند.
ولی آیا واقعا در دنیای امروز، با این آگاهی که انسانهای امروز نسبت به خودشان، نسبت به جامعه و نسبت به کلا بحث ازدواج دارند، میتوانیم بگوییم دختر پل است و مردم رهگذر؟ به نظر میآید که اینطور نباشد.
ببینید اگر یک خانوادهای یک دختر دم بخت دارند یا شما کاربر عزیزی که داری این فیلم را میبینی، یک دختری هستی که در خانه منتظر شوهر هستی، اصلا شما نباید مقام خودت را به عنوان کسی که جلوه جمال الهی بر روی زمین هستی و چقدر خداوند ارزش و مقام زن را بالا دیده، خصوصا که دین اسلام آنقدر ارزش زیادی برای زن قائل شده، بیایی و خودت را آنقدر چیپ در نظر بگیری که هر کسی بتواند بیاید. بعد حداقل برای صحبت هم که شده شما را تست کند و بگویید برویم تا ببینیم حالا چه میشود. این مقام و جایگاه یک زن نیست.
چکار باید بکنیم؟ یعنی راه صحیح چیست؟ راه صحیح این است که یک خانم اولا در بحث خودشناسی آنقدر روی خودش کار کرده باشد و خودسازی و ساختن روحیات درست و خصوصیتهای مثبت اخلاقی درون خودش آنقدر کار کرده باشد. و سطح آگاهیاش آنقدر بالا رفته باشد و قوی شده باشد که به این آگاهی رسیده باشد که من کی هستم؟ من زن، من خانوم در این دنیا کی هستم؟ چه چیزی را از این زندگی میخواهم؟ نگرش من نسبت به ازدواج چیست؟ هدف من نسبت به ازدواج چیست؟ میخواهم به چه چیزی برسم؟
این آگاهی باعث شده که معیارهای محکم و قدرتمندی برای انتخاب همسر آینده در ذهنش تشکیل شده باشد. معیارهای بسیار مهم که معمولا مهمترینش که ما خیلی تاکید میکنیم، معیار بحث جهانبینی و دیدگاههای دینی، مذهبی- الهی است. اگر این موضوع با همسر آینده مچ (match) نباشد، دیگر هر خصوصیات دیگری که داشته باشد، فایدهای ندارد. این ازدواج جان نمیگیرد. ازدواج خوبی نیست.
این شعارهای دموکراسی که تو خودت آزادی فکر کنی. من هم برای خودم آزاد فکر کنم را ما در دوره سالیتود کامل شرح دادیم که همچین چیزی نیست. اینها در حد شعار است. در حد این که یک زندگی ناموفق ناشاد که بالاخره یکی از طرفین در این رابطه غصه بخورد را تشکیل میدهد. ولی مثلا از معیارهای قدرتمندی که خانم برای خودش تعیین میکند یک موردش میتواند همین باشد که اول از همه نگرشت را نسبت به همه، نسبت به خدا، نسبت به دین، نسبت به جهان آخرت، نسبت به روح انسان، نسبت به برزخ، جهان پس از مرگ و … اینها باید تکلیفش معلوم شود. اولین سوال، اگر اینها مچ نبود، دیگر بقیه خصوصیات آن فرد کنار گذاشته میشود.
اگر کسی چنین معیارهایی برای خودش تعیین کند، و این خانوم این معیارها را به پدر و مادر خودش بگوید مثلا بگوید کسی را برای من در نظر بگیرید که این معیارها را داشته باشد، این معیارها جوری است که نمیشود بدون آنها زندگی کرد. پس اگر کسی اینها را نداشت، اصلا به من معرفیاش نکنید و وقت خودتان را صرف نکنید و ارزش مرا پایین نیاورید.
نمیدانم پسر فلان وکیل است. پسر فلان وزیر است. ماشینش چند میلیارد میارزد. خیلی دختر خوبیه. خیلی پسر خوبیه و … اینها بدرد من نمیخورد و معیارهای من مشخص است. اگر شما خودتان را بشناسید و معیارهای قدرتمندی را برای ازدواج داشته باشی، شاید 90 درصد کیسهایی که میخواهند شما به عنوان پل باشی و آنها رهگذر باشند، آنها خود به خود فیلتر میشوند. از آن 10 درصدی که میمانند باز باید مثل شرکتهایی هستند که میخواهند استخدام کنند. یک حالتی که اولش میگویند رزومه بفرستید. دهها و صدها رزومهای که دریافت میکنند. شاید با ده نفر از آنها مصاحبه میگذارند. تازه آن هم مصاحبه نمیگذارند. روش صحیح استخدام کارمند و استخدام ستارگان بسیار قدرتمند برای کار این است که در آنهایی که رزومه فرستادند با چند نفرشان مصاحبه تلفنی داری و نکتههای کلیدی میپرسی و اگر فهمیدید که آن طرف موافق با شما هست، مثلا 10 درصد شاید تازه 7 درصدشان را بگذارید کنار و 3 درصد آدمها میمانند که بیایند و مصاحبه حضوری داشته باشند. در خواستگاری نیز ما همین متد را میتوانیم پیاده کنیم. معیارها مشخص است و 90 درصد هم خود به خود حذف میشوند. 10 درصد میمانند و شما باید آنقدر بتوانید به پدر و مادرتان بگویید که اگر با معرف، رابط یا هرکسی یا با خودش صحبت میکنند این سوالات را بپرسند تا مشخص بشود که آیا آن فرد این مشخصات را دارد یا ندارد.
اگر ندارد مثلا بچه دوست دارید داشته باشید یا میخواهی در شهر خودت زندگی کنی، دوست داری بروی خارج زندگی کنی و … . شاید یک نفر همه چیزش خوب است. ولی دوست دارد از ایران برود و شما دختری باشی که به هیچ عنوان هم خودت و هم پدر و مادرت راضی نباشین که از ایران بری. خب نباید این رابطه شکل بگیرد. اول ناراحتی و بدبختی و دل شکستن. بالاخره یک نفر این وسط باید دلش بشکند یا شما یا آنها.
اگر شما با آن ازدواج کنید و به او بگویی در ایران بمان، دل او میشکند . اگر شما بروید، دل شما و پدر و مادرت میشکند. اینها چیزهایی است که در همان مکالمه تلفنی میتوانیم فیلتر کنیم و از آن ده درصد شاید هفت درصدشان کنار بروند و سه درصد بمانند که آنها میتوانند به خواستگاری بیایند. اینجا ارزش شما به عنوان خانم حفظ میشود.
این نیست که هر کسی که از راه رسید بیاید به خانه شما برای خواستگاری و به خودش اجازه بدهد که از شما خواستگاری کند و حتی از پدر و مادرتان بپرسد.
همه باید بدانند که شما دختری هستی که بعد معنوی و عقاید ایمانت مهم است. و کسی که این عقاید را ندارد، حتی نباید به خودش اجازه دهد حال شما را از ازدواج بپرسد. که بگوید مثلا شما ازدواج میکنید یا نمیکنی؟ به تو هیچ ربطی ندارد تو اصلا جهان بینیت به من نمیخورد. برو کنار و با کسی که هم کفو خودت هست برو و با او زندگی کن.
بر عکسشم هم همین است، مثلا میبینید که کسی به دین و هیچی اعتقادی ندارد و دوست دارد، آزاد باشد و عشق آزاد بودن دارد. فردی که خیلی مذهبی است، نباید سراغ چنین کسی برود مزاحمش میشود. میگوید میخواهم بیایم تو را کاری کنم که بعد از ازدواج با من سعی کنی که دین را بفهمی و سعی کنی که مثلا چادرت را سرت کنی، به اجباری که من میگوییم. اینها و این مورد شدنی نیست. چرا همدیگر را زجر میدهیم؟
مگر اینکه کسی اتفاقاتی در زندگیش بیفتد و آگاه شود و ناگهان متحول شود. یا کسی که در این مسیر بوده برود و آن را با هم سپری کنند. پس دختر پل نیست و مردم هم رهگذر نیستند. دختر جلوه رحمت و جلوه زیبایی و جلوه جمال الهی است و معشوقیت خداوند را در انسانها نمایان میکند. در موضع ناز قرار دارد. آنقدر بر روی خودش کار کرده باشد و برای خودش ارزش والایی قائل شده باشد و خودش را ارزان ارائه نداده باشد که پسر که در موضع نیاز و موضع عاشقی است بیاید. خودش آنقدر خوب باشد و آدمهای خوب بیایند خودشان را عرضه کنند و بگویند ما به تو نیاز داریم. یعنی در موضع نیاز بیایند و شمایی که در موضع ناز به عنوان یک خانم هستی بیایند سراغ تو و بخواهند با تو ازدواج کنند. و با تو صحبت کنند و دل تو را بدست بیاورند. پس این نکته را در نظر داشته باشید.
بسیار کاربردی و حقیقت محض بود
و چقدر زیباست دختر قدر ارزش وجودی خودش رو بدونه و تن به هر ازدواجی نده
سلام دوست عزیز
خدا را شکر بله دختر جلوه ای از جمال و عاطفه خداوند است ..
سلام
درباره بحث خودشناسی برای دخترخانم ها درست فرمودید
ولی اینکه بگیم دختر پل میشه بنظرم برعکسه.خواستگار زیاد که باشه بیشتر به نفع دختره،یه جورایی پسرها پل میشن برای دخترها،کلی خواستگار باید بیاد و بره تا دختره اونی که دلش میخواد انتخاب کنه.بنظرم این بیشتر احترام به دختره تا بی احترامی بهش
سلام دوست عزیز…
ممنون از همراهی شما
بحث انرژی هم هست این همه خواستگار شاید در ظاهر خوب باشه ولی هر کسی که بخواد و بیاد بنشینه و صحبت کنه و کلی تبادل انرژی ها فقط وقت آدم رو میگیره و در نهایت دچار مشکل در انتخاب میشود کسی که معیارهایش مشخص باشد به انسان هایی که نزدیک به معیارهایش باشد اذن ورود می دهد…