توی این ویدیو اومدم توی طبیعت و می خواستم در رابطه با ساده زیستن صحبت کنم. ساده زیستن بحثی هستش که خب یه کم فرق می کنه با اینکه ما تفکر فقیر بودن داشته باشیم. ساده زیستن این رو به ما می گه: حتی اگر ما ثروت زیادی داشته باشم، پول زیادی خداوند در اختیار ما قرار داه، سعی کنیم که شاخ و برگ های زائد رو از زندگیمون بزنیم و خیلی ساده زندگی کنیم.
این موضوع رو توی همون سمیناری که در مورد ثروت شرکت کردم و فوق العاده چیز یاد گرفتم، خیلی قشنگ توضیح می دادن و اینکه ما اگر با اون چیزی که خداوند توی زندگی بهمون داده، بتونیم به خوبی زندگی کنیم، راضی باشیم و لذت ببریم، خداوند بیشترش رو به ما خواهد داد. مثلاً شما یک بچه رو در نظر بگیرید: این بچه مثلاً با پدر و مادرش می ره بستنی فروشی و می بینه عکس های بستنی های مختلفی رو به دیوار زدن و بعضی هاشون یک دونه اسکوپن، بعضی ها سه تا اسکوپ (گلوله می گن توی فارسی). اگر اون بچه بگه: یه دونه یک اسکوپ برای من بگیرین و براش بگیرن و این بچه نتونه اون بستنی رو هندل کنه، بندازه رو زمین، بریزه به لباسش و نتونه اون و درست استفاده کنه، آیا بلافاصله که اون و خراب کرد، می تونه از پدر و مادرش بخواد و بگه: این نشد حالا یه سه اسکوپ به من بدید. پدر و مادر هیچ وقت این کار رو براش نمی کنن؛ برای چی؟ برای اینکه اون نتونسته اون یه دونه اسکوپ رو خوب هندل کنه، ازش لذت ببره و به درستی استفاده کنه و بعد بخواد درخواست بستنی بزرگتر، بستنی هایی که نگهداشتنشون سخت تره، داشته باشه.
در زندگی ما هم همین هستش. اگر ما هر چیزی که خداوند بهمون داده رو بتونیم درست استفاده کنیم، سپاسگزاری کنیم و خدا رو شکر کنیم به خاطر چیزهایی که بهمون داده، خداوند هم بیشترش رو به ما خواهد داد.
حالا توی بحث ثروت و… خداوند جوری زندگی من رو رقم زده که الان مدتی هست که این فرصت برام پیش اومده که توی این مکانی که الان می بینید، نزدیک اینجا بتونم یک مدتی رو مستقر باشم و بتونم اینجا زندگی کنم. و فوق العاده یکی از بزرگترین آرزوهای زندگی من بوده که بتونم در طبیعت و در یک جایی نزدیک طبیعت بتونم زندگی کنم. اینجا از شهرستان های اطراف اصفهان هستش و اینقدر خوشحالم و اینقدر خدا رو شکر می کنم که امروز صبح اومدم. اینجا اومدم فقط یک سری ویدیو ضبط کنم، یک سری با طبیعت عشق و عاشقی کنم و از خداوند سپاسگزاری کنم به خاطر این همه نعمت های زیبا. اینجا اینقدر صدای آب خوبه که اصلاً واقعاً صحبت کردن من به نوعی بی فایده ست. آدم فقط باید بشینه اینجا و صدای آب رو گوش کنه. و جالبه این رودخونه که الان اینجا می بینید، شش سال خشک بوده؛ و دیروز جمعه ما اومدیم مکانی نزدیک همین جا پیک نیک و پیاده روی با دوستم، ایشون گفتن: شش ساله که اینجا خشک بوده و امسال چون بارندگی طرف سد زاینده رود و شهرکرد و جاهای دیگه خوب بوده، خدا رو شکر آب باز شده و طبیعت یک جان دیگری گرفته.
و من خیلی خوشحالم که الان اومدم اینجا بتونم یک مدتی رو اینجا باشم و به خدا دوستان توی راه که می اومدم (من این مسیر رو با دوچرخه اومدم) و اصلاً می دونید همه آرزوهام یه جورایی بدون اینکه اصلاً نیاز باشه خداوند یک ثروتی به شما بده و یه جورایی خدا جفت و جور کرده که من الان اینجام. با دوچرخه اومدم و دوچرخه رو جایی گذاشتم و اومدم قدم بزنم. توی راه توی بحث همون سالیتیود داشتم با خداوند صحبت می کردم می گفتم: خدایا شکرت؛ خدایا شکرت که خودم و خودت تنها، دقیقاً از توی این کوچه باغ ها، درهای سنگی، دیوارهای کاهگلی و درخت ها داشتم می اومدم، واقعاً لذت دنیا و آخرت رو بردم و با خداوند صحبت می کردم و خدا رو کنار خودم می دیدم. خیلی خوبه. اینکه ما برای شاد بودن نه نیاز به ثروت های آنچنانی داریم و نه نیاز به موقعیت بسیار خاصی داریم. با طبیعت بسیار زیبا و رایگان می شه انسان لحظات عمرش رو که داره سپری می شه، به بهترین وجه ممکن استفاده کنه.
سلام
عالی بود.خدا خیرتون بده اقای زارع